مدتهای زیادی تصور بر این بود که واقعیت اجتماعی پدیده ای است که بطور مستقل در جهان پیرامون وجود داشته و انسانها می توانند آن را مشاهده کنند یا به آن که ماهیتی مستقل و بیرونی دارد دست یابند. نظریه ساخت اجتماعی واقعیت (Social Construction of Reality) بر خلاف این تصور سنتی، دیدگاه کاملا متفاوتی از واقعیت ارایه می دهد.
این نظریه، واقعیت اجتماعی را یک پدیده بیرونی و مربوط به جهان پیرامون نمی داند. مطابق با این نظریه، واقعیت چیزی نیست که به طور مستقل و طبیعی در جهان خارج وجود داشته باشد و ما آن را مشاهده کنیم بلکه واقعیت نتیجه تفاهم و توافق جمعی انسان ها بوده و بر اساس این تعامل و فهم مشترک ساخته می شود.
این ایده به طور برجسته توسط جامعهشناسان پیتر ال. برگر و توماس لاکمن در کتابی که در سال ۱۹۶۶ با عنوان ساخت اجتماعی واقعیت منتشر کردند مورد توجه قرار گرفت.
جهان ما انسانها صرفا یک پدیده فیزیکی نبوده و جهانی مملو از معانی، نمادها، ایده ها و باورهای اجتماعی است.از دیدگاه این نظریه، واقعیات را مردم از طریق گفتگو، تعامل، تجربه های مشترک و زبان می سازند.
واقعیات ساخته شده به مرور زمان چنان درونی و طبیعی می نمایند که صورتی کاملا واقعی به خود گرفته و انسانها فراموش می کنند که واقعیات مذکور در واقع ساخته و پرداخته خودشان بوده و ماهیتی مستقل از بستر اجتماعی و فرهنگی انسانها ندارند.
نقش زبان در ساخت واقعیت
زبان نقش محوری در ساخت واقعیت داشته و سنگ بنای این نظربه محسوب می شود. انسان ها بوسیله زبان، فقط به توصیف جهان نمی پردازد بلکه زبان، نحوه تفکر و اندیشیدن افراد را شکل داده و با جهت دهی به آنها، دنیای پیرامون و واقعیات های آن را می سازد. بدون زبان بسیاری از مفاهیم رایج و متداول امروز وجود خارجی نخواهند داشت.
ما انسانها از طریق بکارگیری زبان با یکدیگر ارتباط برقرار می کنیم و به اشیا، پدیده ها و رویداد ها معنا می بخشیم.
مفاهیمی مانند عدالت، زیبایی، موفقیت و خانواده بر اساس تاریخ، هنجارها و ارزش ها، باورها و فرهنگ یک جامعه شکل گرفته و ساخته می شوند، لذا این مفاهیم در فرهنگ ها و جوامع مختلف معناهایی متفاوت و متمایز دارند.
نهادینهسازی
وقتی یک رفتار یا باور اجتماعی در طول زمان بارها تکرار می شود به تدریج عادی شده و طبیعی جلوه می کند. این فرایند را نهادینه شدن می نامند.
نهادهایی مانند خانواده، آموزش، دین، بازار و دولت به همین طریق ایجاد شده اند. این نهادها پس از استقرار، با آموزش و اجتماعی نمودن انسانها مشروعیت پیدا کرده و به افراد یاد می دهند که چه چیزهایی درست و قابل قبول بوده و یا واقعی است.
با قدرت گرفتن این نهادها در طول زمان، هرگونه تصوری برخلاف آنها بسیار دشوار و غیر ممکن می باشد.
بعنوان مثال پول که صرفا تکه ای کاغذ بوده به دلیل تفاهم و تفافق جمعی ارزش پیدا می کند و یا اخلاق و قوانینی که در یک جامعه موضوعی را جرم و یا غیر اخلاقی معرفی می کند و همگان به آن باور دارند، ممکن است در جامعه ای دیگر کاملا پذیرفته شده و عادی تلقی شود.
نتیجهگیری
نظریه ساخت اجتماعی واقعیت یادآوری می کند که جهان اجتماعی و برداشت های ما از آن تا چه اندازه تحت تاثیر اندیشه ها، تعاملات و توافقات جمعی است و واقعیات چگونه در بستر فرهنگی و اجتماعی شکل گرفته و ساخته می شوند.
انسان ها در برابر واقعیات اجتماعی موجوداتی منفعل نبوده بلکه خود بوجود آورنده و خلق کننده آنها می باشند. درک این موضوع کمک می کند که دریابیم بسیاری از ساختارها و باورهایی که کاملا طبیعی و اجتناب ناپذیر به نظر می رسند در واقع ساخته تعاملات انسان ها بوده و قابل تغییر می باشند.