پارادایم، چارچوب و الگویی است که نحوه تفکر ما بر اساس آن شکل گرفته و چگونگی درک و تفسیر ما از جهان پیرامون را تبیین می کند.
پارادایم ها در برگیرنده ارزش ها، باورها ،روش ها و فرضیاتی است که جامعه علمی را در نوع سوالات، تحلیل مسایل و ارایه راهکارهای علمی هدایت می نماید.
واژه پارادایم اولین بار توسط مورخ و فیلسوف علم آمریکایی، توماس کوهن، در کتاب "ساختار انقلابهای علمی" استفاده گردید. کوهن پارادایم را مجموعه ای از قواعد و چارچوب ها و روش های مشترکی تعریف نمود که توسط اندیشمندان یک رشته علمی مورد پذیرش می باشند.
پارادایم ها تعیین می کنند که در هر شاخه علمی ، چه چیزی درست و معتبر می باشد، چه سوالاتی پرسیده شود و چگونه پاسخ ها ادراک وتفسیر شود. بعنوان مثال وقتی مفهوم "زمین مرکزی" که عنوان می کرد که زمین، مرکز جهان است با شواهد علمی جدید مورد سوال و تردید قرار گرفت و مفهوم "خورشید مرکزی " پذیرفته شد، جامعه علمی با یک تغییر پارادایم جدی روبرو شده و درک و تفسیر اساسی جدیدی در میان اندیشمندان علمی شکل گرفت.
در حقیقت پارادایم ها همانند عینک و یا لنزی عمل می کنند که از درون آنها می توان نگاهی متفاوت و متمایز به واقعیات جهان پیرامون داشته باشیم. همانگونه که از پشت شیشه های رنگی متفاوت عینک و یا لنزهای گوناگون دوربین ، رنگها و ابعاد اجسام متفاوت دیده می شود، پارادایم های مختلف نیز موجب تفسیر های متفاوتی از حقایق و واقعیات پیرامونی می شوند.
پارادایم در علوم و مدیریت
در علوم مختلف، پارادایم ها مفاهیم و الگوهای مشخصی را تبیین می کنند. همانطور که پارادایم فیزیک نیوتنی حرکت اجسام را تحلیل می نماید ، نظریه نسبت انیشتین پارادیمی است که در تبیین حرکات اجسام در سرعت های نزدیک به نور کاربرد پیدا می کند.
در مدیریت نیز پاردایم های مدیریت کلاسیک، مدیریت اقتضایی و یا مدیریت سیستمی هرکدام نحوه تصمیم گیری و رویکردهای حل مسئله را به گونه ای متمایز مشخص نموده و نحوه تخصیص بهینه منابع را با دیدگاه و چارچوب پذیرفته شده خود ترسیم می کنند.
تغییر پارادایم
وقتی مشاهدات جدید علمی با پارادایم های موجود قابل تفسیر نباشد و یا مسایل و مشکلات روز با پارادایم های موجود قابل حل نباشد، تغییر پاردایم یا اصطلاحا Paradigm Shift اتفاق می افتد.
این تغییرات اغلب همراه با نوآوری های علمی و رشد و توسعه می باشد. همانطور که ذکر گردید تغییر پارادایم از فیزیک نیوتنی به فیزیک نسبیت به منظور تفسیر و توضیح حرکت اجسام در سرعت های نزدیک به نور اتفاق افتاد زیرا چارچوب های فیزیک نیوتنی قادر به توضیح و تبیین این حرکات نبودند.
پارادایم مدیریت چابک نیز مثال دیگری از تغییر پارادایم در علم مدیریت و تصمیم گیری می باشد که در پاسخ به نیازمندی های دانش مدیریت در مواجهه با تغییرات شگرف و بسیارسریع جهان امروز بوجود آمد زیرا پارادایم مدیریت کلاسیک و سایر پارادایم های قبلی در مواجهه با این واقعیات جدید ناکام بودند.
نتیجهگیری
پاردایم ها چگونگی تفکر و اقدام افراد و جامعه و نیز پیشرفت و توسعه فردی و اجتماعی را شکل می دهند. درک و شناخت این مفهوم و تشخیص زمان تغییر آنها به ما کمک می کند که با واقعیات و رویدادهای جدید به طور موثرتری روبرو شده و به شکل پویایی با آنها سازگار و هماهنگ شویم.
پاردایم ها و درک دقیق این چارچوب ها و قواعد، خلاقیت، رشد، توسعه و پویایی جوامع را تسهیل و تقویت می کند و بدون پارادایم ها تصمیم گیری های علمی و اقدامات مرتبط با این تصمیمات، دچار پراکندگی و سردرگمی خواهند شد.