حسابداری ذهنی (Mental Accounting) یک مفهوم رفتاری و روانشناختی در حوزه امور مالی است که توسط ریچارد تیلر (برنده نوبل اقتصاد در سال 2017) معرفی شد.
حسابداری ذهنی بیان می دارد که علیرغم اینکه از نظر اقتصادی همه پول ها ارزش یکسان و برابری دارند ولی نگاه افراد به آنها متفاوت بوده و در ذهن خود، پول را در طبقات و دسته بندی های جداگانه ای قرار داده و ارزیابی متفاوتی نسبت به آن خواهند داشت.
این دسته بندی و ارزیابی ذهنی پول، می تواند بر اساس منبع ایجاد و یا نوع هزینه کرد پول و حتی شیوه پرداخت هزینه ها (نقدی/ کارت/ اشتراک) صورت پذیرد.
مثال
بعنوان مثال، مردم معمولا در ذهن ناخودآگاه خود، پولی را که بصورت هدیه بدست آورده باشند را از پول ناشی از حقوق و دستمزد خود، بطور جداگانه طبقه بندی می کنند. لذا امکان استفاده و هزینه نمودن پول هدیه در امور تفریحی و سرگرمی، بسیار بیشتر از درآمد ناشی از حقوق و دستمزد خواهد بود.
یا اگر شخصی که بلیط کنسرت و یا سینما را از قبل خریداری کرده است (هزینه غرق شده) در صورت بیماری احتمالی و یا در صورتیکه که حتی علاقه ای دیگر به دیدن آن نداشته باشد بازهم ممکن است به تماشای فیلم یا کنسرت مربوطه رفته تا به اصطلاح پول آن هدر نشود.
این افراد بیشتر تلاش می کنند تا حقوق و درآمد مالی ناشی از شغل خود را در امور ضروری و مهم زندگی هزینه نمایند، در حالیکه از نظر اقتصادی و مالی پول ماهیت و ارزش یکسانی داشته و منبع درآمد پول، تاثیری در ارزش گذاری آن ندارد.
علت حسابداری ذهنی
دلیل ایجاد این اتفاق رفتاری در ذهن انسان که به نوعی می توان آن را یک خطای ادراکی تلقی نمود این است که انسان ها با این طرز تلقی ناخداآگاه ، نظم بیشتری را نسبت به امور مالی احساس می نمایند.آنها با این ذهنیت، کنترل بیشتری بر بودجه بندی و مدیریت مالی زندگی خود احساس خواهند کرد.
در حالیکه همانطور که ذکر گردید این طرز تلقی، از نظر ماهیت اقتصادی پول نادرست بوده و علیرغم اینکه می تواند در مواقعی به ساماندهی امور مالی افراد کمک نماید و یا موجب شود که کنترل بهتری روی هزینه و پس اندازهای خود داشته باشند، در اغلب موارد منجر به اخذ تصمیمات غیر اقتصادی و نادرست می گردد.
مثلا ممکن است افراد در خصوص پولی که از طریق قرعه کشی یا موارد مشابه بدست آورده اند، ریسک پذیری بالاتری داشته و تصمیمات مالی پرخطر و با ریسک بالا را اتخاذ نمایند. در حالیکه اگر این پول از درآمد شغلی و ماهانه آنها بدست آمده بود بسیار محافظه کارانه تر برخود می کردند.
تحلیل
این عملکرد رفتاری، پیش فرض های اقتصاد کلاسیک و سنتی در خصوص انسان اقتصادی و تصمیمات منطقی افراد که همواره در راستای افزایش مطلوبیت و ثروت اتخاذ میشود را به چالش می کشد.
درک و شناخت پدیده حسابداری ذهنی می تواند به افراد و سازمان ها کمک نماید تا با تمرکز و دقت بیشتری به این خطای ادراکی و ذهنیت ناخودآگاه دقت نمایند. همچنین بتوانند ساختار تصمیمات مالی خود را به نحوی اصلاح نمایند که بر اهداف مالی آنها منطبق گردد و رفاه مالی خود را با مدیریت کارا و اثربخش هزینه های خود بهبود دهند.