مدیریت و تصمیم گیری

انسان خردمند

کتاب انسان خردمند (Sapiens: A brief history of humankind) اثر یووال نوح هراری به بررسی تاریخ زندگی انسان می پردازد. 
در این کتاب بررسی می شود که گونه انسان خردمند (Homo sapiens)  چگونه توانسته است تا خود را از شرایط گوناگون محیطی و نیز از میان سایر گونه ها، نه تنها حفظ نموده بلکه بر جهان مسلط سازد. 
قدرت تخیل ، توانایی همکاری و هماهنگی با دیگران و نیز توانمندی های شناختی گونه انسان خردمند از اهم مواردی است که این امکان را به او داده است.
تمایز انسان خردمند از سایر گونه های انسانی دیگر مانند نئاندرتال‌ها (Homo neanderthalensis) و انسان راست ‌قامت (Homo erectus) که در حدود 200 هزار سال پیش در قاره افریقا می زیستند قطعا نمی تواند به مربوط به مواردی چون قدرت جسمانی و یا اندازه مغز او باشد. 
بلکه توانایی هایی مانند امکان خلق باورها و ارزش های مشترک، تفکر انتزاعی و بوجود آوردن زبان از ویژگی های خارق العاده انسان خردمند بوده که به او این توانایی را داد تا بتواند ضمن ساختن داستان ها و افسانه های مشترک و ایجاد همکاری گسترده در گروه های بسیار بزرگ ، سایر گونه ها را به حاشیه رانده و بر محیط پیرامون خود تسلط یابد. 
در چگونگی ایجاد تحولات ذکر شده می توان اهم موارد ذیل را از منظر تاریخی بیان نمود.

انقلاب شناختی 

انسان خردمند  در این دوره که حدود ۷۰ هزار سال پیش شکل گرفت، توانایی خلق زبان های پیچیده را بدست آورد. داستان پردازی نمود و توانایی همکاری موثر در گروه های گسترده، که بسیار بزرگتر از گروه های خویشاوندی بود را کسب نمود.
در این دوره باورهای و ارزش های مشترک ، اسطوره های نمادین و مفاهیمی انتزاعی همچون ارواح ، قوانین ،نهادها و ملتها شکل می گیرد.    

انقلاب کشاورزی 

این دوره که شروع آن در حدود 12 هزار سال پیش اتفاق افتاد، انسان از شکار و جمع آوری غذا به کشاورزی، ساکن شدن و کار بر روی زمین روی آورد. تولید غذا و محصولات غذایی افزایش یافت و جوامع انسانی بزرگتر شدند .لیکن زندگی انسان ها که شرایط فیزیکی وجسمانی آنها با این سبک زندگی همخوانی نداشت به مراتب سخت تر گردید. 
مالکیت و طبقات اجتماعی شکل گرفت ، نابرابری ها افزایش یافت و سلطه انسان ها بر یکدیگر بوجود آمد. 

وحدت بشریت

در این دوره سه نیروی اصلی وحدت و انسجام انسان ها بوجود آمد. پول، امپراطوری و مذهب
پول موجب اعتماد انسان های ناآشنا و جوامع به یکدیگر گردید. امپراطوری ها فرهنگ و چارچوب ساختاری جوامع را بوجود آوردند و مذهب موجب ایجاد نظام های اخلاقی، ارزشی و معنوی در میان انسان ها گردید.   
 
انقلاب علمی 

از حدود 500 سال پیش انسانها جهل و نادانی خود را پذیرفتند و در جهت کسب دانش و آگاهی از طریق روش های علمی حرکت کردند. 
انسانها سعی نمودند بر طبیعت مسلط شوند. پیشرفت های علمی، تحولات بزرگی در صنعت، پزشکی و فناوری بوجود آورد و سرمایه داری شکل گرفت.
سرمایه داری موتور محرک خلاقیت و نوآوری شد و مصرف گرایی که لازمه سرمایه داری است ترویج گردید. 

آینده انسان خردمند

پیشرفت های بزرگ و سریع انسان ها در تسلط به طبیعت و حتی تسلط بر خود و شکل گیری علومی چون مهندسی ژنتیک، هوش مصنوعی و زیست‌فناوری این ذهنیت را بوجود آورده که آیا انسان خردمند در حال تبدیل شدن به انسان خداگونه است. 
انسان خردمند که مشکلاتی چون قحطی، گرسنگی و بیماری را تا حدود زیادی کنترل نموده حال بدنبال جاودانگی و غلبه بر مرگ، دستیابی به توانمندی های ذهنی و جسمی فراتر از طبیعت زیستی خود و ایجاد موجودات مصنوعی و هوشمند می باشد. اما سوال اصلی این است:
آیا انسان خردمند با این توانمندی های جدید و قدرت های نوظهور خوشبخت تر خواهد شد؟