مدیریت و تصمیم گیری

مدل تصمیم‌ گیری مطلوب تلویحی

مدل تصمیم‌گیری مطلوب تلویحی  (Implicit Favorite Model)یکی از مدل های توصیفی تصمیم گیری می باشد که با رویکردی رفتاری به فرآیند تصمیم گیری توسط افراد می پردازد.
در تصمیم گیری کلاسیک، فرض اصلی و پیش شرط اولیه این است که افراد بصورت عقلایی تصمیم گیری می کنند.
در رویکرد کلاسیک اینگونه در نظر گرفته می شود که افراد پس از مشخص کردن تمامی راه حل های موجود به بررسی و تحلیل اطلاعات جمع آوری شده پرداخته و راه حل مطلوب را که دارای بیشترین کارآمدی بوده مشخص و انتخاب می کنند.
در مدل تصمیم‌گیری مطلوب تلویحی این پیش شرط که تصمیم گیرندگان تمامی گزینه های موجود را به شکلی کاملا عینی و عقلایی ارزیابی میکنند بطور جدی مورد چالش قرار می گیرد. 
رویکرد مطلوب تلویحی  بیان می کند که اغلب افراد در تصمیم گیری های خود یک راه حل را بطور ضمنی و ناخودآگاه مطلوب دانسته و بدون اینکه آگاهانه در جریان باشند این گزینه را از  سایر راه حل های دیگر بهتر و قابل قبول تر می دانند.
این راه حل مورد علاقه که اغلب در ناخودآگاه ذهنی افراد شکل می گیرد معمولا انتخاب نهایی آنها در فرایند تصمیم گیری خواهد بود. تمامی اقدامات بعدی صورت گرفته که به ظاهر اقداماتی در راستای بررسی و ارزیابی عینی گزینه های حل مسئله صورت می گیرد،صرفا اقداماتی متعصبانه و صوری بوده تا در نهایت راه حل مورد علاقه که در همان ابتدا و در ناخودآگاه ذهن شکل گرفته به عنوان کارآمد ترین و مناسب ترین تصمیم معرفی شود.
در فرایند های اتخاذ تصمیم در مدل تصمیم‌گیری مطلوب تلویحی، صرفا بر نقاط قوت راه کار مورد علاقه تاکید شده و نقاط ضعف احتمالی آن نادیده گرفته می شود. در ارزیابی سایر راه حل ها نیز این سوگیری رفتاری وجود داشته و این گزینه ها بدون بررسی شایستگی های عینی آنها به نفع گزینه مطلوب حذف می شوند.

تحلیل مدل:

انسان ها در مدل تصمیم‌گیری مطلوب تلویحی غالبا بصورت شهودی و احساسی و نه کاملا عقلانی و عینی، سعی دارند با ساده تر کردن فرایند انتخاب ،تصمیم گیری خود را هموار نموده و تنش های فکری و روحی خود را کاهش می دهند. اما این آرامش روانی به قیمت کاهش کارآمدی تصمیم و اتخاذ انتخاب های نادرست تمام شده که می تواند هزینه های جبران ناپذیری برای فرد و سازمان ایجاد نماید.
مدیری که در مواجه با مسایل سازمانی یا فرصت های پیش رو، به شکلی شهودی تصمیم گرفته و ترجیهات مورد علاقه خود را در تصمیم گیری دنبال می کند، می تواند سازمان متبوع خود را با چالش های جدی مواجه نماید. 
البته باید در نظر داشت که این اتفاق قطعا به شکل آگاهانه صورت نمی گیرد. ممکن است مدیر مذکور بطور جدی از واحدهای اطلاعاتی و مالی گزارش های مرتبط را درخواست و از واحدهای تحلیل و مشاوره خود نیز در بررسی راه حل های مطلوب نظرخواهی کند. ولی همانطور که ذکر گردید سوگیری های روانشناختی در تخمین بیش از اندازه نقاط مثبت گزینه مطلوب و تخمین غیر واقعی نقاط ضعف سایر گزینه ها، در نهایت منجر به تاییدی غیر واقعی بر راه حل مورد علاقه خواهد شد.
این فرایند می تواند در تصمیمات روزمره و زندگی شخصی نیز اثر گذاشته و ما را به انتخاب های اشتباه و پشیمان کننده هدایت نماید. انتخاب هایی که پس از روبرو شدن با پیامدهای ناگوار آن متوجه اشتباهات خود می شویم که دیگر شاید کار از کار گذشته و امکان جبران یا اقدام اصلاحی وجود نداشته یا بسیار سخت و پر هزینه باشد.
آگاهی و شناخت نسبت به این پدیده می تواند موجب هوشیاری ما در تصمیم گیری شده و دقت ما را نسبت به این سوگیری های ذهنی و روانشناختی افزایش دهد. دقت و توجه به اینکه ممکن است بطور ناخودآگاه صرفا راه حل های مطلوب ذهنی خود را در تصمیم گیری دنبال کنیم و کلیه مراحل تصمیم گیری عقلایی را درجهت تایید آن گزینه منحرف کنیم، می تواند هوشیاری و بینش ما را نسبت به این دام و خطای ادراکی افزایش دهد.