نظریه عمومی سیستمها نظریهای میانرشتهای است که به مطالعه ساختار، رفتار، و تعامل اجزای مختلف در هر نوع سیستم میپردازد؛ هدف آن شناسایی اصول مشترک بین انواع سیستمها در علوم مختلف است.
بنیانگذار نظریه
لودویگ فن برتالنفی (Ludwig von Bertalanffy)، زیستشناس اتریشی، در دهه ۱۹۴۰ این نظریه را برای مقابله با نگاه تقلیلگرایانه در علوم پیشنهاد داد.
تعریف سیستم
سیستم مجموعهای از اجزای مرتبط و متعامل است که با هدفی مشخص عمل میکند. سیستمها میتوانند فیزیکی، اجتماعی، ذهنی، یا اطلاعاتی باشند.
انواع سیستمها
سیستم باز: با محیط اطراف خود تعامل دارد (مانند یک ارگانیسم زنده یا سازمان)
سیستم بسته: تعامل اندکی با محیط دارد یا اصلاً ندارد (مانند یک ساعت مکانیکی)
سیستمهای طبیعی: مانند بدن انسان یا اکوسیستم
سیستمهای ساختگی: مانند سازمان، رایانه یا نرمافزار
ویژگیهای اصلی سیستمها در این نظریه
کلگرایی: سیستم چیزی فراتر از مجموع اجزای آن است
بازخورد (Feedback): سیستم از نتایج خود آگاه میشود و بر اساس آن تنظیم میشود
هدفگرایی (Teleology): سیستمها معمولاً بهسوی هدفی حرکت میکنند
همافزایی (Synergy): تعامل اجزا میتواند نتایجی ایجاد کند که از اجزای تنها ممکن نیست
مرزبندی (Boundary): هر سیستم حد و مرزی دارد که آن را از محیطش جدا میکند
آنتروپی منفی (Negative Entropy): سیستمهای باز انرژی و اطلاعات از محیط جذب میکنند تا نظم خود را حفظ کنند
تعادل پویا (Dynamic Equilibrium): سیستمها تلاش میکنند در برابر تغییرات محیطی تعادل خود را حفظ کنند
اهداف نظریه عمومی سیستمها
ارائه یک زبان مفهومی مشترک میان رشتهها
بررسی شباهتها میان سیستمهای گوناگون (زیستی، فیزیکی، اجتماعی، فنی)
درک و پیشبینی رفتار سیستمهای پیچیده
کمک به طراحی سیستمهای بهتر و کارآمدتر در علوم مختلف
کاربردهای نظریه در علوم مختلف
مدیریت: تحلیل ساختار سازمانی، تصمیمگیری، برنامهریزی
روانشناسی: نگاه سیستمی به رفتار و ذهن
جامعهشناسی: بررسی جامعه بهعنوان سیستم متشکل از نهادها و کنشگران
زیستشناسی: فهم موجود زنده بهعنوان یک سیستم
فناوری اطلاعات: طراحی سیستمهای نرمافزاری و شبکهها
آموزش: برنامهریزی آموزشی بهعنوان یک سیستم یادگیری
تفاوت با دیدگاههای سنتی
دیدگاه سنتی: تجزیهگرایانه، تمرکز بر اجزای جداگانه
نظریه سیستمها: کلنگر، تمرکز بر روابط و تعامل میان اجزا