مدیریت و تصمیم گیری

نظریه مدرن سبد سرمایه‌گذاری مارکویتز

هدف اصلی
 حداکثر کردن بازده مورد انتظار یک سبد (پرتفوی) سرمایه‌گذاری با حداقل ریسک ممکن، از طریق تنوع (Diversification).

اصول و قواعد کلیدی نظریه مارکویتز
- ریسک و بازده دو عامل تعیین‌کننده‌اند هر دارایی مالی دارای بازده مورد انتظار (Expected Return) و ریسک (انحراف معیار / واریانس) است. سرمایه‌گذاران به دنبال بازده بیشتر با ریسک کمتر هستند.
- تنوع‌سازی (Diversification) ریسک را کاهش می‌دهد وقتی دارایی‌هایی با همبستگی پایین یا منفی در یک سبد ترکیب شوند، ریسک کلی سبد کاهش می‌یابد بدون اینکه لزوماً بازده کاهش پیدا کند.
-همبستگی (Correlation) بین دارایی‌ها اهمیت دارد همبستگی مثبت = حرکت دارایی‌ها به یک سمت همبستگی منفی = حرکت در جهت مخالف ایده‌آل آن است که دارایی‌ها با همبستگی کم یا منفی در سبد گنجانده شوند.

- مرز کارآیی (Efficient Frontier) مجموعه‌ای از سبدهای بهینه (به لحاظ ترکیب ریسک و بازده). سبدهای واقع‌شده روی این منحنی، بهترین ترکیب ممکن از دارایی‌ها هستند. هیچ سبدی زیر این مرز "کارآمد" تلقی نمی‌شود.
- سرمایه‌گذار عقلانی ریسک‌گریز است بین دو سبد با بازده مساوی، سبدی با ریسک کمتر انتخاب می‌شود. اگر سبدی هم بازده بیشتر و هم ریسک کمتر از دیگری داشته باشد، آن سبد قطعاً ترجیح داده می‌شود (اصل تسلط).
- سبد بهینه (Optimal Portfolio) بهترین نقطه روی مرز کارآیی برای یک سرمایه‌گذار خاص، بسته به تابع مطلوبیت (Utility Function) او تعیین می‌شود (یعنی چقدر نسبت به ریسک حساس است)